تاريخ : 7 / 4 / 1394 | 14:31 | نويسنده : قربانی

شاه بی شین -کتابستانمعرفی کتاب: «شاه بی شین» نوشته محمدکاظم مزینانی
انتشارات سوره مهر، چاپ ۱۳۸۹

شاه بی شین روایتگر زندگی شخصی محمدرضا شاه پهلوی از زمان کودکی و حکومت رضاشاه تا مرگ او در بیمارستانی در قاهره است. کتاب متنی روان و منسجم دارد و علی رغم این که دو روایت خطی همزمان را ارائه می کند، خواننده به راحتی با آن همراه می شود و خط داستان را گم نمی کند. دو روایتی که در نهایت در بیمارستان المعادی قاهره بر روی تخت محمدرضا به یکدیگر می رسند و داستان با مرگ او پایان می پذیرد. (البته در واقع کتاب سه روایت همزمان را دنبال می کند. ولی روایت سوم تا حدی گنگ و در عین حال کمرنگ است.) ویژگی مثبت کتاب روایت زندگی شخصی شاه همراه با جزئیات و ریزه کاری های تاریخی و بدون شعارزدگی و با نگاهی بی طرفانه است. از نوع ارتباط او در کودکی با پدرش رضاشاه _که در داستان او را «پدر تاجدار» خطاب می کند- و مادرش تاج‌الملوک و خواهر همزادش اشرف تا علایق و دلبستگی های او، توانایی هایش، برگزاری جشن های دوهزار و پانصد ساله ی شاهنشاهی، سه ازدواج محمدرضا با فوزیه، ثریا و فرح و دلایل این ازدواج ها و جدایی ها و سختی ها و نکبت های زندگی شخصی پادشاهی که شکوهی ظاهری داشت.

«بله، سه بار ازدواج کرده ام، اما نه از سر هوا و هوس و یک بار هم در زندگی احساس خوبشختی نکرده ام. در میان همسران من فوزیه، هیچ لطفی نداشت جز زیبایی؛ ثریا همه چیز داشت الا قدرت باروری، شهبانو[فرح]، هم زیبایی دارد و هم قدرت باروری، اما دریغ از ذره ای همدلی و تفاهم!» (ص۲۷۸)

از متن داستان پیداست که نویسنده در باره ی زندگی شخصی پهلوی ها خوب مطالعه کرده است. ولی روایت داستان اشکالاتی هم دارد. نویسنده به جزئیات زندگی محمد رضا پرداخته، با این حال بعضی از حوادث مهم تاریخی که گاه ارتباطی مستقیم با زندگی محمدرضا شاه دارند -خواسته یا ناخواسته- از متن روایت حذف شده است. دستور شاه برای تاسیس ساواک، چرایی و چگونگی تبعید امام خمینی(ره) به نجف اشرف، نقش امام خمینی(ره) در پیروزی انقلاب اسلامی، چگونگی و علل شکل گیری اعتراضات مردمی و… از مسائل مهمی است که به جز چند اشاره ی خیلی کوتاه اثری از آن ها در داستان نیست. به علاوه در بسیاری از فرازهای داستان توصیفی که از محمدرضا شاه، فرح و حتی رضاشاه می شود، توصیفی است که از آن ها چهره ای دوست داشتنی، عاطفی و حتی بی گناه به نمایش می‌گذارد. اگرچه این توصیف ها علاوه بر زبان راوی داستان، گاه از زبان شاه و گاه از زبان فرح انجام می شوند و در واقع نویسنده با این کار می خواهد نشان دهد که نگاه آن ها به خود این گونه بوده است. آن چه از بی کفایتی پهلوی‌های اول و دوم در این کتاب آمده، بخش بسیار کوچکی از نزدیک به شش دهه ظلم پادشاهان پهلوی است.

گزیده متن:
ص ۲۹۶: لبخندی تلخ چهره‌ات را می‌پوشاند و عکاس‌ها مثل صیدی بی‌دست و پا شکارت می‌کنند. آن‌ها بی‌صبرانه منتظر پرواز تواند تا افتخار ثبت این لحظة تاریخی را از آن خود کنند. در این هیر و ویر، به سؤال خبرنگارها پاسخ می‌دهی و اعلام می‌کنی جهت استراحت مدتی به مسافرت می‌روی. صدایت چنان تو خالی است که کسی حرفت را باور نمی‌کند.
ص ۳۵۸: با دخالت شهربانو، تعدادی از حاضرات اتاق عمل را ترک می‌کنند و تو می‌مانی و پانزده جراح و پزشک و تکنسین، که تو را بی‌هوش می‌کنند و می‌فرستند به عالم هپروت و سوراخی کوچک زیر دندة چپت ایجاد می‌کنند. چرک و عفونت است که از شکمت سرازیر می‌شود به بیرون.


برچسب‌ها: شاه بی شین
تاريخ : 7 / 4 / 1394 | 14:27 | نويسنده : قربانی

. دخیل عشق؛ اثر مریم صبوری

درباره طرح جلد و ظاهر
در مورد رمان دخیل عشق اولین چیزی که به نظر خواننده می آید طرح جلد آن است که در نوع خود ابتکاری به حساب می آید. نوع کاغذ ها، رنگ حروف که سبز کمرنگ و همرنگ جلدهای داخلی کتاب است، بر جذابیت و تازگی آن افزوده است. به علاوه اینکه تصویر نویسنده و سابقه کاری و مختصری از زندگی او هم در چند برگ کوچک در ابتدای کتاب آورده شده که شکل ظاهری کتاب را زیبا کرده است.

و اما ماجرا و مضمون اصلی کتاب؛
رمان، یک رمان ماجرامحور است. به این معنا که ماجراها و حوادث نقش تعیین کننده تری نسبت به شخصیت ها دارند و پیش برنده حوادث داستان هستند. این رمان، رمانیست که قصه دیگری از قصه های جنگ را روایت می کند. شخصیت اصلی دختری به نام صبوره است که تا چهل و چند سالگی مجرد می ماند به امید آنکه با یک جانباز ازدواج کند و مثل خود او که زمانی در جبهه جهاد کرده است؛ جهاد کند. و با مراقبت از او، هم به علاقه و عشق خود پرداخته باشد و هم به فکر ثواب بردن باشد. صبوره زنی است که هنوز با خاطرات جبهه و بازماندگان آن حادثه زندگی می کند و گویی قصد دارد از طریق حضور و وجود جانبازان و نحوه زندگی آنها و تلاش برای التیام بر دردهای بی شمار آنها، جبهه و جنگی که رخ داده را در زندگی پیاده کند و نشان دهد. صبوره زنی نیست که جبهه برایش تمام شده باشد؛ خود او هم در جوانی هایش به امدادگری در جبهه می پرداخت و گذشته شخصیت از طریق گفت و گوی او با خواهر زاده اش، برای خواننده روشن تر می شود ← بیشتر …

 


برچسب‌ها: درباره طرح جلد و ظاهر در مورد رمان دخیل عشق اولین چیزی که به نظر خواننده می آید طرح جلد آن است که در نوع خود ابتکاری به حساب می آید نوع کاغذ ها، رنگ حروف که سبز کمرنگ و همرنگ جلدهای داخلی کتاب است، بر جذابیت و تازگی آن افزوده است به علاوه اینکه تصویر نویسنده و سابقه کاری و مختصری از زندگی او هم در چند برگ کوچک در ابتدای کتاب آورده شده که شکل ظاهری کتاب را زیبا کرده است و اما ماجرا و مضمون اصلی کتاب؛ رمان، یک رمان ماجرامحور است به این معنا که ماجراها و حوادث نقش تعیین کننده تری نسبت به شخصیت ها دارند و پیش برنده حوادث داستان هستند این رمان، رمانیست که قصه دیگری از قصه های جنگ را روایت می کند شخصیت اصلی دختری به نام صبوره است که تا چهل و چند سالگی مجرد می ماند به امید آنکه با یک جانباز ازدواج کند و مثل خود او که زمانی در جبهه جهاد کرده است؛ جهاد کند و با مراقبت از او، هم به علاقه و عشق خود پرداخته باشد و هم به فکر ثواب بردن باشد صبوره زنی است که هنوز با خاطرات جبهه و بازماندگان آن حادثه زندگی می کند و گویی قصد دارد از طریق حضور و وجود جانبازان و نحوه زندگی آنها و تلاش برای التیام بر دردهای بی شمار آنها، جبهه و جنگی که رخ داده را در زندگی پیاده کند و نشان دهد صبوره زنی نیست که جبهه برایش تمام شده باشد؛ خود او هم در جوانی هایش به امدادگری در جبهه می پرداخت و گذشته شخصیت از طریق گفت و گوی او با خواهر زاده اش، برای خواننده روشن تر می شود ← بیشتر …
تاريخ : 7 / 4 / 1394 | 9:1 | نويسنده : قربانی

ماه مبارک رمضان ایام مهمانی ؛ماه ایستادگی و مبارزه با دشمن بزرگی بنام " خود " .


تاريخ : 6 / 4 / 1394 | 17:36 | نويسنده : قربانی

ویژه نامه ماه مبارک رمضان

1- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَز َّوَ جَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ يُضاعِفُ اللّه‏ُ فيهِ الحَسَناتِ وَ يَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَكَةِ؛

ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را مى‏افزايد و گناهان را پاك مى‏كند و آن ماه بركت است.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج93 ، ص340 - فضایل الاشهر الثلاثه ص95

2- امام صادق علیه السلام :

مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ مِنْ آخِرِ شَعْبَانَ وَ وَصَلَهَا بِشَهْرِ رَمَضَانَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ صَوْمَ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْن‏

هر كس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل كند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برايش محسوب مى‏ كند.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 94 ، ح 1829 - امالی(صدوق) ص 670

3- امام صادق عليه السلام :

من افطر يوما من شهر رمضان خرج روح الايمان منه؛

هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى شود

من لا یحضره الفقیه ج 2 ، ص 118 ، ح 1892 - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 236

4- امام علی علیه السلام :

شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى؛

رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.

شرح فروع کافی ج 4 ، ص 14

5- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

 هُوَ شَهْرٌ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ أَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ وَ آخِرُهُ الْإِجَابَةُ وَ الْعِتْقُ مِنَ النَّار

رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميانه ‏اش مغفرت و پايانش اجابت و آزادى از آتش جهنم.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 4 ، ص 67 {شبیه این حدیث در بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 342 }

6- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

 إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْه‏

درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مى ‏شود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 344

7- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم : 

لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِي رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ يَكُونَ رَمَضَانُ السَّنَة

اگر بنده «خدا» مى‏ دانست كه در ماه رمضان چيست [چه بركتى وجود دارد] دوست مى ‏داشت كه تمام سال، رمضان باشد.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 346 ، ح 12

8- امام رضا علیه السلام : 

مَنْ قَرَأَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَانَ كَمَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُور

هر كس ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اينست كه درماه هاى ديگر تمام قرآن را بخواند.

فضائل الاشهر الثلاثه ص 97 ، ح 82 - بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 341

9-  امام صادق علیه السلام :

 رَأْسُ السَّنَةِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ يُكْتَبُ فِيهَا مَا يَكُونُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ.

آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آينده نوشته مى ‏شود.

تهذیب الاحکام (تحقیق خرسان) ج4 ، ص 332

10-  امام صادق علیه السلام :

كَيْفَ تَكُونُ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ  قَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فِيهَا خَيْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فِي أَلْفِ شَهْرٍ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ الْقَدْر

چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟

حضرت فرمود: كار نيك در آن شب از كار در هزار ماه كه در آنها شب قدر نباشد بهتر است.

من لا یحضره الفقیه ج 2 ،


تاريخ : 25 / 8 / 1392 | 7:54 | نويسنده : قربانی

بازدید مدرسه ابتدایی شهید زنگنه ازکتابخانه شهدای گمنام   وبرپایی کلاس

 

قصه گویی باداستان عاشوراوبرگزاری مسابقه نقاشی


تاريخ : 10 / 7 / 1392 | 7:57 | نويسنده : قربانی

هم‏صحبتی با کتاب

کتاب‏ها نه فقط مرکّبی بر کاغذند، بلکه گویندگانی هستند که با شنونده خود سخن می‏گویند. کتابی که از سرزمین وحی و خانه دل ائمه(ع) و چشمان رازدار مؤمنان سخن بگوید، تو را به خیر و برکت و نور می‏کشاند و کتابی که از خانه سیاه دل ابلیس و سرزمین متعفن خودخواهی و دنیاگرایی حرف بزند، تو را به بلا و تباهی خواهد کشاند. امام جواد(ع) می‏فرماید: «هر کس سخن گوینده‏ای را با اطمینان به او بشنود، گویا او را پرستیده است؛ اگر گوینده الهی باشد، خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن بگوید، ابلیس را پرستیده است.»

جدّی‏تر فکر کنیم

بهار، همیشه خیلی زود می‏گذرد. بهار جوانی هم به یک چشم بر هم زدن از دست می‏رود، امّا همان مدّتِ کوتاه سرمایه همه زندگی است. کمی جدّی‏تر فکر کنیم تا این سرمایه به بطالت نگذرد. کتاب‏ها مثل نسیم بهاری روح و روان انسان را طراوت می‏بخشد، زلال دانش که در کتاب موج می‏زند، تشنگیِ جان را سیراب می‏کند و در سایه‏سار هم صحبتی و همدمی با کتاب، وجود انسان آرامش را حس می‏کند. اگر کتاب از خوبی‏ها، زیبایی‏ها و راستی‏ها بگوید، درخت زندگی، پربار و محکم خواهد شد.
مطالعه، فقط خواندن نیست، رفتن یک راه است، پا به پای جملات، دست در دست کلمات و لمس نزدیک همه آنچه در کتاب است. کتاب خواندن هنر است.

هدف خلقت

«اِقرَاء بِاسمِ رَبِّک الَّذی خَلَق». «بخوان»، این اولین گفته خدا با حبیبش است. «بخوان» تا هدف خلقت به دست آید، تا دین خدا استوار شود، تا آفرینش به هدف خود برسد، بخوان که کتاب، برترین معجزه جاوید آفرینش است. روز کتاب و کتابخوانی بر شما پیروان کتاب آسمانی، قرآن مبین مبارک باد.

شرافت کتاب

در عظمت و شرافت کتاب همین بس که خدای متعال به آن سوگند یاد می‏کند: «ن وَ القَلَم وَ ما یَسطُرُون؛ قسم به قلم و آن چه می‏نویسند» کتاب از برترین نعمت‏های الهی است که در پناهش بشر از حضیض و گرداب جهل به بلندای دانش می‏رسد و از تاریکی غفلت به روشنی دانایی پا می‏نهد. ما نیز کتاب را بزرگ بداریم.

نام خدا، آغازگر خوبی‏ها

کتاب اگر می‏خواهد روشنگر راه درست با شد، اگر می‏خواهد رشته رسیدن به روشنی‏ها و کشتی نجات از گرداب جهل باشد و اگر می‏خواهد دوست مهربان و مائده آسمانی روح و یار با وفا باشد، اگر می‏خواهد انتهایش خوبی و روشنی باشد، اگر هدفی دارد و اگر می‏خواهد شریف و عزیز باشد و خواندنش روح را صفا دهد، باید با نام خدا آغاز شود؛ امام ششم، امام صادق(ع) می‏فرماید: «لا تَدَع کِتابَةَ بِسمِ اللّه الرّحمن الرّحیم فی الْکِتابِ؛ در نوشتارت، بسم اللّه الرّحمن الرّحیم را وا مگذار»

کتاب بیانگر شخصیت

کتاب‏ها پنجره‏هایی درون آینه تمام نمای ذهن نویسندگانشان هستند و بوستان‏هایی که از چهره دستی باغبانان نشان دارند. امیر مؤمنان؛ علی(ع) می‏فرماید: «کتابُّ الرَّجُلِ عُنوانُ عَقْلِهِ وَ بُرهانُ فَضْلِهِ؛ نوشته آدمی، نشان عقل و نشاندهنده میزان فضیلت اوست»

کتاب‏ها، سپری در برابر آتش

کتاب‏های مفید و علمی، در شرافت و افتخار، برتر از حتی خون شهیدان‏اند و چنان گران بهایند که حضرت رسول(ص) در این مورد می‏فرماید: «المؤمنُ اِذا ماتَ وَ تَرَکَ وَ رَقَة واحِدَةً عَلَیْها عِلْمٌ تَکُوُنُ تِلْکَ الورَقةُ یَوْمَ القیامَةِ سَتَرا فیما بینَهُ وَ بَیْنَ النّارِ؛ هرگاه مؤمنی از دنیا برود و و از او یک ورق که بر آن نکته علمی نگاشته شده باشد، باقی بماند، سپری بین او و آتش جهنّم خواهد بود.»

نهج البلاغه؛ کتاب دل

امسال، سال مولا علی(ع) است و نهج البلاغه، فخر همه کتاب‏هاست. در فصاحت و بلاغت، شریف‏ترین؛ در معرفت و شناخت، بهترین؛ در علم و ادب، برترین و در نورانیت و معنویت عالی‏ترین. فرخنده باد سال مولایمان علی(ع) ـ گرامی باد. روز کتاب بر شیعیانش عشق به این کتاب مبارک باد.

نهج البلاغه؛ زینت کتاب‏

روز کتاب و کتابخوانی را با نهج البلاغه گرانقدر آذین می‏بندیم. دریای پرشور معرفت و خداشناسی، دانستنی‏ها و پندها، روشنگری‏ها و بینش‏ها که روح مشتاق ما را به بلندای آسمانِ فهم و درک می‏برد و کدورت کج فهمی و کژی را می‏زداید و به گوهر معرفت و شناخت آراسته می‏کند. خوشا به جلال و شکوه این کتاب و آفرین به شیعیان علی(ع) در این روز!

ژرف‏ترین اعجاز

کتاب و نوشتارِ هدفمند و حکمت‏آمیز، چونان ساحری روح آدمی را سحر می‏کند و مرواریدِ درخشان حقیقت و معرفت را بر ساحل فهم و درک او می‏کشاند. از این روی آخرین معجزه جاویدان پیامبر، شگفت‏ترین و ژرف‏ترین اعجاز خدا، در قالب کتاب آمده است تا روح آدمیان را در میان امواج موّاجش به کرانه‏های سعادت بکشاند و جان‏های مشتاق را به لقای الهی نزدیک کند. گرامی باد معجزه جاوید، گرامی باد کتاب شگفت و تحسین برانگیز مسلمانان، گرامی باد روز کتاب و کتابخوانی.

کتاب، نعمت بزرگ خدا

کتاب نعمت و بخشش بزرگ الهی، چراغ هدایت انسان و لطف بی‏پایان حضرت حق بر انسان است. کتاب آینه‏ای است که حوادث غایب از نظر و معانی نهفته در درون آفریده‏ها را روشن می‏کند و آن‏ها را از پسِ پرده مرور زمان و بُعدِ مکان حاضر می‏سازد، گویی حوادث قرن‏ها قبل و هزاران فرسنگ دور، در این لحظه اتفاق می‏افتد. و این نشان عظمتِ نعمت الهی است که بر بشر ارزانی شده است. سپس باید که متواضعانه قامت بلند ذهن را در برابرش خم کنیم و گرامیش بداریم.

کتاب‏های پاک

کتابی می‏آورم تا بخوانمش، کتابی که برایم از دل‏های بی ریا بگوید، از چشم‏های معصوم، از شهادت و دلیری شهادت طلبان. کتابی که برایم از نور بگوید، از پیامبر، از صورت زیبا و سیرت نیکویش، کتابی که برایم از عفاف بگوید، از پاک بودن، و از آسمانی و الهی بودن. کتابی که برایم از خوبی‏ها بگوید تا با آن در بهشت نیکی‏ها قدم زنم و دلخستگی‏ام را به سایه‏سار آرامش آرام دهم و تمام وجودم را از زیبایی‏ها و خوبی‏ها لبریز سازم. به راستی کتاب‏های پاک به اندازه دل‏های پاک، دوست داشتنی و مهربانند.

کتاب‏ها در سنجش ذهن

بعضی از کتاب‏ها چنان عمیقند که جهان با همه وسعتش در آن گم می‏شود. بعضی آن قدر کوچکند که خود را به زور نشان داده‏اند؛ فکرِ بلند هرگز کتاب‏های سطحی را نمی‏پسندد و فکر کوتاه و نارس هرگز نمی‏تواند به کتاب‏های عمیق و معنادار و با محتوا دست یابد. بنگریم چگونه کتابی می‏خوانیم!

قفسه‏های پر از کتاب

کتابخانه‏اش پر و پیمون بود، کتاب‏ها همه زرکوب و زرنگار و رنگ‏ها همه متناسب و چشم‏نواز. قفسه‏های کتاب چیده و آراسته و کتاب‏ها مرتب و یک اندازه. ظاهر کتابخانه زیبا بود، امّا چرا کتاب‏ها عطر هیچ گلی را نمی‏پراکند؟ چرا از هیچ معنا و رنگی در آن‏ها چیزی نبود؟ چرا در هیچ کدام زلال فهم و شفافیت دانش نبود. به نظر مثل کویری خشکیده، خالی از هر مفهومی.
روز کتاب و کتابخوانی، روز مسلمانان فرهنگ دوست و دانشور است که کتاب‏هایمان در آموزش معرفت و آداب، از همه آثار، برتر و والاترند. «قرآن» بزرگ‏ترین و آموزنده‏ترین کتاب آفرینش، کتاب ماست «نهج البلاغه» که دانستی‏ها و خورشید گرمی بخش هدایت و صلاح است، از آن ماست. صحیفه سجادیه که با شیرین‏ترین بیان، جامع دریای راز و نیازهاست، از ماست. ولی چرا می‏گوییم از آنِ ماست؟ از آن بشر است! از آنِ همگان است، زیرا «رحمةٌ للعالَمین» است.
روز کتاب و کتابخوانی بر پیروان بزرگترین کتاب خلقت، «قرآن مجید» گرامی باد.
کتاب مائده‏ای آسمانی برای روح است. بسیار ضروری‏تر از آن که فقط برای وقت گذرانی و سرگرمی خوانده شود. روح سرشار از استعدادمان را با خواندن کتاب‏های لهو و بیهوده، به سان بازیچه‏ها هدر ندهیم.

اساس و شالوده زندگی

خواندن کتاب‏های ارزشمند، اساس زندگی سعادتمندانه است. کتاب‏های ارزشمند، گوهرهای شب تاب زندگیِ پر از ظلمت و جهل‏اند. ریسمان‏های صعودند از ژرفای جهالت و تاریکی به اوج نورانیّت آسمان دانایی. دست از این گوهرها بر نداریم و آنها را گرامی بداریم.

سپاس از نویسندگان

کتاب ارزشمند، چونان درخت پرباری است که باغبانِ آن، سال‏ها عمرش را به پای آن صرف کرده و آن را با زلال دانستی‏ها و تجارب بارور نموده است؛ علف‏های هرز خیال وخطا را زدوده و با نور معانی و حقایق پرورش داده است؛ آن گاه با یک دنیا خلوص و مهر آن را در اختیار ما نهاده. باشد که مهربانیش را ارج بنهیم و سپاسش گوییم.

کتاب‏ها از عرش تا فرش

دنیای کتاب‏ها، دنیای شگرفی است. در این میان، نهج البلاغه نیز کتاب است؛ کتابی که قلب‏ها را روشن می‏کند و معرفتش در دل‏ها آتش عشق می‏افروزد و موج خداجویی و کمال‏طلبی‏اش، به سینه‏ها می‏کوبد. آیات شیطانی هم کتاب است. حاصل عمر سوخته فردی از تاریکی و ظلمت آمده. با این هدف پوچ که تمام چراغ‏های نوربخش دنیا را خاموش کند و ظلمت جهل و نادانی را در آسمان گیتی بپاشد. این کتاب است، آن هم کتاب؛ با تفاوتی به اندازه تفاوت نور و ظلمت.
کتاب‏های سودمندِ علمی، پل ارتباط فکری بین ما و پیشینیانند؛ تنها آینه تمام نمای تلاش گذشتگان و یکتا چراغ فروزنده آنچه زمان بر آن پرده ابهام افکنده است. کتاب‏ها را پاس بداریم.

سیری بر فراز زمان و مکان

کافی است یک کتاب خوب انتخاب کنی و ورق‏هایش را یکی پس از دیگری از صفحه ذهن و دیده بگذرانی، تا قفس کوچک روزمرگی زندگی‏ات بشکند و از بیرون به گرداب تشویش‏ها و هیجاناتی که در آن غرق شده‏ای بنگری. از سیلاب تندگذر زمان سربلند کنی و به فرا سو نظر بیندازی. پرده‏های مکان را کنار بزنی و تا دورترها بروی. کتاب بابی است برای پرواز ذهن و خیال، آفرین به بالی که به آسمان خوبی‏ها پروازت دهد.

کتاب را بشناسیم

در زندگی امروزی با فریب‏های هزار رنگ شیطان، با دام‏های پر از دانه‏های دورویی، اگر کتابی بخوانی که سردرگمت کند، بی هدف و با مقصد بارت بیاورد و راه را نشانت ندهد، راه را گم خواهی کرد و به هدف نخواهی رسید و بیهوده خواهی رفت. روز کتاب، فرصت مناسبی است برای نگاهی دوباره و تازه به کتاب‏هایی که می‏خوانیم.

در زلال کتاب

اگر فقط روزی یک بار روح آزرده از دود و دم تردیدها و نادانی‏ها و سر و صدای خودکامی‏ها را در زلال چشمه کتاب‏های راه‏نما شست و شو دهیم، هرگز غبار خطا و اشتباه و آلودگیِ ندانستن و نفهمیدن روحمان را بیمار نخواهد کرد.

دوستان آشنا

کتاب‏ها دوستانی بسیار مهربان و رئوفند. در کم‏ترین فرصت بیش‏ترین بهره را می‏دهند، هر جا که بخواهی به سراغَت می‏آیند و در هر حالتی با تو سخن می‏گویند. کم‏ترین فرصت را برای دیدار می‏پذیرند و بر آنچه می‏گویند استوارند. بی‏تکلف و بی زحمت، همیشه میهمان مهر تو می‏شوند و یک دنیا دانش و فهم را برایت هدیه می‏آورند. گر چه هستند کتابنماهایی که در لباس فرهنگ و معرفت و هدیه‏شان جز ضرر نیست، امّا اگر هوشیار باشی، چنین به تو نخواهد رسید.

کتاب و بهره‏مندی

خواندن کتاب، کاری بسیار لازم و ارزشمند است، نباید آن را با چاشنی بی حاصلگی و هرزگی آلوده کرد. کتاب باید که مفید باشد. باید وقتی کتاب می‏خواهی، چیزی بفهمی، چیزی را حس کنی، باید چیزی را به دست آوری، باید نفعی و معنایی ببری؛ حداقل به اندازه وقتی که گذرانده‏ای. باید کتاب‏ها بزرگوار باشند.
روز کتاب و کتابخوانی بر باغبانان بوستان معرفت و ادب، نویسندگان و اندیشورانی که دانسته‏ها و تجارب خود را در سفره اخلاص، بر صفحه‏های سفید کاغذ می‏نهند، خجسته و مبارک باد. دستانتان بر آفرینش و پرهیز و قلم‏هاتان همیشه استوار باد.

کتاب، رشته نجات

کتابی را باید خواند که از او بگوید؛ از او که جهان در ید حکمت و دانش اوست. کتابی را باید خواند که از انسان بگوید که از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. کتابی را باید خواند که از بایدها و نبایدها بگوید؛ مثل چراغی در راه، در شبی تاریک. کتابی را باید خواند که دل را بیدار کند و قلب را امیدوار، دست و دل را به تلاش وا دارد و پای را به رفتن. کتابی را باید خواند که رشته‏ای برای بیرون آمدن از چاه جهل، به آسمان معرفت باشد. کتابی را باید خواند که شمیم عطرش مشام جان را از مستی معرفت و شناخت لبریز کند.
کتاب خواندن یعنی یافتن دوستی تازه، یعنی یک پله بالا رفتن در دانستن و معرفت، یعنی گشودن یک پنجره از نور به روی زندگی، یعنی کنار رفتن پرده نادانی از پیش چشم حکمت و دانش و یعنی نفس کشیدن در هوای تازه دانستن و آگاهی. روز کتاب، روز دوستی‏ها و روشنی‏ها گرامی باد.

پاسداری از کتاب‏های سپید

از اوّل انقلاب تا کنون یکسره کتاب‏های سپید را خواندیم، آن‏ها که از خدا گفتند، از هدف خلقت، از تلاش ارزنده، از عشق به خوبی‏ها، و درونمان سپید شد. مگذاریم کتاب‏های سیاه بین کتابهامان رخنه کنند. با فکر بلندمان، با نور ایمانمان بایستیم و راه بر سیاهی ببندیم. زنده‏باد کتاب‏های سپید، کتاب‏های نور، کتاب‏های آموزنده و ارزنده و دور باد هر چه در آن از پوچی و بی دینی نشانی هست.

کتاب؛ راه رهایی

کتاب خواندن آزادی است. شکستن دیوار جهل و نادانی، شکستن حصار ندانستن‏ها. از زندان تاریک ناآگاهی بیرون رفتن و به دنیای روشن و پر تحرک دانایی و آگاهی قدم گذاشتن؛ پاینده باد رهایی و آزادی از جهالت. عزیز و گرامی باد روز کتاب و کتابخوانی.

خواندن کتاب؛ سیر در معنی

خواندن یک کتاب، هجی کردن کلمات آن است، کتاب خواندن، فهمیدن است. باید نور دانستن را احساس کنی، باید روحت تازه شود، باید پرده از ندانستنی‏ها کنار رود، باید حس کنی چیزی در تو جوشیده، چیزی به دست آورده‏ای و رازی را گشوده و کشف کرده‏ای باید کتاب را با وجودت حس کنی. گوارا باد دنیای روشنِ درک و فهم‏های تازه کتاب

سوگند به کتاب

بسم اللّه الرحمن الرحیم، ن، وَالقَلَم وَ ما یَسطُرُون
خداوندا! یاریمان کن تا کتاب‏ها و نوشتارمان، در راه تو روشنگری کند. چنان کن کتاب‏هایی را که می‏خوانیم یا می‏نویسیم، شمیم عطر ایمان به تو را بپراکند و مخواه که کتاب ـ این آفریده ارزشمند و گرامیت ـ دریچه‏ای به سوی کژی و انحراف و تاریکی باشد. خدایا! کتاب‏ها نعمت‏های عظیم و عزیز تواند که به آن‏ها قسم یاد کرده‏ای، یاریمان کن قدرشان را بدانیم و بتوانیم تو را سپاسگزار باشیم.


تاريخ : 8 / 4 / 1392 | 7:53 | نويسنده : قربانی

اینجا کتاب خانه من است .یعنی خانه من .....

قفسه های مستعطیل شکلی که کنار دیوار چیده شده اندحجم زیادی ازمرادربرگرفته اند.ومیزهایی که صندلی های روبروی هم را به دور هم جمع  کرده اند. این هاهمه تزئینات خانه من است .ومن که ساکت وآرام روی قفسه ها منتظرم تاکسی دستهایش رادرروشنی دست هایم بگذارد.

این جاساکت است وسکوتش جان می دهد برای تجربه ودیدن دنیای جداازاین دنیای تکراری روزانه .

من حرفها می زنم واز تمام آنچه می دانم ،ازتمام وجود باهمه آنهایی سخن می گویم که به من وبه وجودشان فکر می کنند

من باتو سخن می گویم که به خودت فکر می کنی . می خواهم هردوبه توفکرکنیم تااندیشه های روشنی دروجودهردوی مان توامان رشد کندواحساس بالغ شدن درحیط ی پهناور هستی درزلال اندیشه ات معنایابد.

کلمه هایم راز همان چیزهاییست که درسینه توست.                                   

    

جمله هایم به خط خط نگارش افکارواندیشه ونگاه توست.

وراهی که می روم نه کوچه ای بن بست که خیابانی است پهناور وراهی است وسیع که انتهایش خودتویی اماوقتی که ازدریچه ی تاریکی به فصلی ازروشنایی رسیده ای .

با من بمان که من خود توهستم.بامن بمان که من باتومعنا می شوم ودرمن حرف بزن که من برای تو آفریده شده ام برای گفتن وبرای شنیدن آنچه تو می خواهی

نویسنده :آمنه جعفری جوکار

 


تاريخ : 8 / 2 / 1392 | 7:54 | نويسنده : قربانی

 

فرهنگ عاشورا


        (عاشورا) در متن زندگی شیعه و در عمق باورهای پاک او جریان داشته و (نهضت کربلا) در طول 14 قرن ، با کوثری زلال و عمیق ، سیراب کننده جانها بوده است .
      بی شک ، محتوای آن حماسه بزرگ و انگیزه ها و اهداف و درسهایش یک فرهنگ غنی و ناب و الهام بخش را تشکیل می دهد و در حوزه وسیع تشیع و دلباختگان اهل بیت ، کوچک، بزرگ، عالم و عامی ، همواره با ‹‹فرهنگ عاشورا›› زیسته ، رشد کرده و برای آن جان باخته اند؛ تا آنجا که در آغاز تولد، کام نوزاد را با تربت سیدالشهدا (ع) و آب فرات بر می دارند و هنگام خاکسپاری، تربت کربلا همراه مرده می گذارند و در فاصله ولادت تا مرگ هم به حسین بن علی (ع) عشق می ورزند و برای شهادتش اشک می ریزند؛ و این مهر مقدس، با شیر وارد جان می شود و با جان به در می رود.
        این مجموعه با بهره گیری از منابع موثق و معتبر شیعه و با فهرستی متفاوت و براساس موضوعات مختلف و براساس حروف الفبا تهیه و تنظیم شده است تا خواننده روان تر به مطلب مورد نظرش دست پیداکند.
          البته فهرستی از همه مدخلهای مطرح شده در این کتاب، در پایان آمده که به صورت موضوعی عبارتند از : اشخاص، موضوعات و مفاهیم ، مکانها و شهرها، ابزار و وسائل، حادثه ها، اشیاء و پدیده ها، اصطلاحات ،کتابها و گروهها.
این کتاب با ارزش از مجموعه نوشته های جواد محدثی بوده و اثر برگزیده جهاردهمین دوره کتاب سال ولایت می باشد و در مجموعه عللاقمندان میتوانند برای تهیه این کتاب به کتابخانه های عمومی مراجعه کنند

 


صفحه قبل 1 ... 33 34 35 36 37 ... 38 صفحه بعد